رنسانس دوران تحول عمیق فرهنگی و مذهبی بود و این در آثار مجسمهسازی رنسانس منعکس شده است. این دوره شاهد احیای علاقه به هنر و فرهنگ کلاسیک بود و هنرمندان از مجسمه های یونان و روم باستان الهام گرفتند. با این حال، زمینه فرهنگی و مذهبی مجسمهسازی رنسانس بسیار پیچیدهتر و ظریفتر از احیای ساده زیباییشناسی کلاسیک است.
زمینه هنری: مجسمهسازی رنسانس عمیقاً تحت تأثیر احیای هنر کلاسیک و جنبش اومانیستی قرار گرفت. هنرمندانی مانند دوناتلو و میکل آنژ به دنبال تقلید از مهارت فنی و طبیعتگرایی مجسمههای باستانی بودند و در عین حال حس پویایی و عمق احساسی را در آثار خود القا کردند. این زمینه هنری باعث خلق شاهکارهایی مانند دیوید میکل آنژ و دیوید دوناتلو شد .
زمینه الهیاتی: مذهب نقش اساسی در تولید مجسمه های رنسانس ایفا کرد. کلیسای کاتولیک، حامی قدرتمند هنر در این دوره، مجسمه های متعددی را برای تزئین کلیساها و فضاهای عمومی سفارش داد. این مجسمهها اغلب مضامین مذهبی، قدیسان و روایات کتاب مقدس را به تصویر میکشیدند که به عنوان ابزار قدرتمندی برای آموزش و عبادت دینی عمل میکردند. زمینه الهیات مجسمه سازی رنسانس با آثار هنرمندانی مانند جیان لورنزو برنینی که مجسمه های استادانه اش شور مذهبی شدید و وجد معنوی را منتقل می کند، نمونه است.
زمینه تاریخی: پسزمینه تاریخی رنسانس، از جمله تغییر تفکر قرون وسطایی به مدرن، ظهور طبقات بازرگانان ثروتمند، و توسعه دولتشهرها، به شدت بر تولید و استقبال از مجسمهسازی تأثیر گذاشت. حمایت خانوادههای قدرتمند و ایالتهای شهر، مجسمهسازان را قادر میسازد تا با تکنیکها و مواد جدید آزمایش کنند، که منجر به ایجاد آثار نوآورانهای مانند دیوید برنزی دوناتلو و بنای یادبود Colleoni اثر آندریا دل وروکیو شد .
درک بافت فرهنگی و مذهبی مجسمه سازی رنسانس برای درک عمق و اهمیت این شاهکارها بسیار مهم است. با کاوش در تأثیرات هنری، الهیاتی و تاریخی که مجسمهسازی رنسانس را شکل داده است، به درک غنیتری از این که این آثار چگونه تعامل پیچیده فرهنگ، مذهب و تاریخ را در این دوره دگرگونکننده در تاریخ هنر غرب منعکس میکنند، به دست میآوریم.